وقتی که نیستی ، پرنده ی خیالم به سرش میزند که خود را حلق آویز کند از دار دلتنگی ات ! به دادش نمیرسی ؟
پر از دلشوره ام ، بی تاب و دلگیرم / کجا ماندی که من بی تو / هزاران بار ، در هر لحظه میمیرم .
این سینه همیشه راز دارد انگار / همواره به تو نیاز دارد انگار / رفتی که رها شوی ز دستم اما / این رشته سر دراز دارد انگار .
با تو بون قصه ی شیرینی است به وسعت تلخی و تنهایی و داشتن تو فانوسیست به روشنایی هرچه تاریکی .
نظرات شما عزیزان: